عاشق
باز امشب میان واژه ها انگار درگیرم من از این واژه های تلخ و تکراری دلگیرم شب رویا و کابوسش تن تب دار و درمانش طلوع صبح و بیداری من و تکرار تنهایی هوای تازه و نم دار شکایت های بس غم دار دل بی تاب یک عاشق نوای ناله های دل کبوترهای آزادش رها،در اوج،بر بامش من و این زورق تنها تو و این ناخدایی ها حضور تازه ی فانوس و قلبم با غمت مأنوس سخن از آرزوهایم نهان در قلب ،رویایم هوای دیدنت در دل امید ِعاشق بیدل دوباره بیقراریهای یک نامه دوباره این من ِ درگیر یک ناله و باز هم انتهای شب... سکوت سرد و اجباری خداحافظ و دلداری امیدم، بودن ِ فردا بهانه خواب و یک رویا
نظرات شما عزیزان:
De$ign:khanoomi |