عاشق

به نام بهترین بهترین ها(خدا)

سلاممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم

یک سلام ناب ناب به تمام دوستای خوبم

میدونین من امروز خیلی خوشحالم خیلی خیلییییییییییییییییییییییییییییی!!!!!!!!!

چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بخاطر اینکه یک اتفاق خیلی خوب برام افتاده که هنوزم باورم نمیشه.

میدونیین امروز عصر ساعتای 4 بود که یک اس فرستادم برای خط روح الله داداش مهتاب این شماره شماره ای بود که من از خود مهتاب گرفتم و یکی بهم گفت خط مال خودشه(اون شخص داییم که میشه عموی مهتاب)خوب بگذریم من اس رو فرستادم و مثل همیشه به هیچ وجه انتظار جواب نداشتم برای همین گوشیم رو کردم تو جیبم ورفتم سر کلاس(ریاضی 1 مهندسی) یک 10 دقیقه ای گذشت متوجه لرزش گوشیم شدم اروم گوشیم رو در اوردم که دیدم اس اومده وقتی چشمم به اسم مخاطب خورد تعجب کردم  اول فکر کردم اشتباه شده بعد گفتم نه شاید باهام کار داره خوب میدونیین اس از خط مامان مهتاب بود  یکم دلهره گرفته بودم به هرجی فکر میکردم جز جواب اس که فرستاده بودم اس رو که باز کردم شکه شدم دیدم جواب اسی بود که فرستادم متوجه شدم نویسنده اس مهتاب (خیلییییییییی اس قشنگی بود) گوشی رو گذاشتم روی دسته صندلی فکر کنم 100 بار اس رو خوندم یک دفعه متوجه شدم دوباره برام اس اومد اولش حرصم گرفت چون دوست نداشتم چشم از اون اس بردارم ولی از اس خارج شدم یک دفعه شکه شدم دوباره اس از زندایی(مامان مهتاب) باز کردم دیدم یک سوال ازم پرسیده  راستش دفعه دوم بود که بهم اس میداد ولی دفعه اولی بود که ازم درباره چیزی سوال میکرد ولی سوالش یکم سخت بود منم اطلاعاتم کم بود ولی نمی خواستم کاری کنم که دیگه ازم درباره چیزی سوال نکنه برای همین سریع به دوستم که رشتش بود اس دادم و ازش پرسیدم اونم جواب رو سریع داد منم جواب سوال فرشته قشنگم رو دادم جواب این سوال باعث شد تا سوال های بعدیش رو ازم بپرسه منم که داشتم بال در می اوردم چون این نشون میداد بهم اعتماد داره و بهترین چیز برای یک عاشق اینه که ببینه عشقش بهش اعتماد داره . انقدر هیجان زده بودم که اصلا حواسم نبود سر کلاسم وردیف اول نشستم خیلی راحت بدون اینکه توجه به استاد داشته باشم داشتم اس میدادم که یک دفعه با صدای استاد به خودم اومد استاده کفرش در اومده بود و من و از کلاس بیرون کرد. راستش من چون یکم شلوغم زیاد از کلاس اخراج میشم وزیاد با استادا کل کل میکنم برای همین استاد منتظر بود که باهاش سر بیرون رفتن چونه بزنم ولی من اصلا برام مهم نبود سریع از جام بلند شدم و کلاسرم روبرداشتم و رفتم بیرون استاد دهنش باز مونده بود انتظار نداشت بدون چونه زدن خارج بشم ولی من راحت بدون کمترین مکثی از کلاس بیرون رفتم راستش این همه از کلاس اخراج شدم چی تو راهنمایی یا دبیرستان یا همین دانشگاه ولی هیچ کدوم برام به قشنگی و یادماندنی تر از این نبود چون اینبار بخاطر شلوغ بازی یا کل کل با استاد اخراج نشدم این بار بخاطر عشقم اخراج شدم . خوب بگزریم اقا نفسم تا شب یک 10-12 اس فرستادیم و  منم جواب فرشته قشنگم رو دادم اخرشم ازم بخاطر سوالاش و بخاطر اینکه وقتم رو گرفته بود معذرت خواست ولی نمی دونست که من همه چیم مال اونه نمیدونست من حاظرم تمام 24 ساعت  رو به هر سوالی داره جوابم بشرط اینکه فقط اون بهم اعتماد کنه. منم در جوابش گفتم خوشحال میشم بتونم کمکش کنم ولی این جواب زبونم بود نه دلم اگه به دلم بود بهش میگفتم: فرشته نازم تو تمام زندگیمی وقتم و همه چیزم مال تویه الهه عشقم تو جونم رو بخوای بهت میدم به شرطی که قابل بدونی .

کاش میدونست  با اس دادنش چقدر من و خوشحال کرد کاش میفهمید که اس هاش باعث شد من از خوشحالیی بال دریارم کاش میدونست چقدر دوسش دارم کاش کاش کاش

مهتاب قشنگم اگه یک روز این متن رو خوندی ازم ناراحت نشو این روزا کوچکترین حرکتت نسبت به من برام خیلییییییییییییی مهمه چون این روزا بیشتر از هر زمانی بهت نیاز دارم واحساس دلتنگی میکنم (به امید اون روزی که کنار هم این متن رو بخونیم و به این روزا بخندیم و برای همیشه همسفر هم باشیم)

دوست دارم الهه عشقم

 

| 11 آبان 1389برچسب:,| 0:0 | مرتضی|

صفحه قبل 1 صفحه بعد

De$ign:khanoomi