عاشق
رویای با تو بودن را نمی توان نوشت نمی توان گفت و حتی نمیتوان سرود و من همچون غربت زدای در اغوش بی کران دریای بی کسی دوست دارم الهه عشقم(مهتاب)
نظرات شما عزیزان:
با تو بودن قصه شیرینی است به وسعت تلخی تنهایی
و داشتن تو فانوسی به روشنایی هر چه تاریکی در نداشتند
و...
به انتظار ساحل نگاهت می نشینم و می مانم تا ابد
وتا وقتی که شبنم زلال احساست زنگار غم را از وجودم بشوید
بانوی دریای من...
کاش قلب وسعت می گرفت شمع با پروانه الفت می گرفت
کاش توی جاده های زندگی خنده هم از گریه سبقت می گرفت.
| 14 شهريور 1389برچسب:عشق, |
0:12 | مرتضی
De$ign:khanoomi |