دوری


عاشق

دوری

ساعت های دوربودن به سختی برام میگزره از اون سخت تر اینه که نمیدونم تو هم بهمن فکرمیکنی یانه؟

هرساعت که اینجا توخوابگاه هستم مثل یک سال برام میگزره با هم اتاقی هام اونقدر صمیمی نیستم که بتونم باهاشون درد دل کنم فقط یک نفرتوی این خوابگاه برای درد دل است که اونم تو اتاقه ما نیست.

حالا از همه این ها بگزریم .تحمل دوریت برام خیلی سخت شده تحمل اینکه نمیدونم کجایی چه کار میکنی........

حالا تنها کاری که ارومم می کنه نوشتن اما نوشتن برای کی خیلی مهمه چون هرکسی وهرچیزی ارزش نوشتن نداره

مهتاب عزیزم نوشتن برای تو وعشقم خییلی برام سخته چون میدونم ارزش تو وعشقم خیلی بیشتر از نوشته های منه

ولی نوشتن برای تو رو دوست دارم و امیدوارم هرچه زودترین دیوار فاصله بین من وتو برداشته بشه ومن بتونم حرف های دلم رو بدون واسطه نوشتن به تو بزنم .کاش خانوادم میتونستن حرف دلم رو بفهمن ولی حیف حیف که نمیتونن من وحرف دلم رو بفهمن .

ای خدا چرا چرا همیشه اونی روکه دوستش داری ازت دوره چراتولحظه های سختی در کنارت نیست یا حتی بهت فکر هم نمی کنه   چرا همیشه فاصله بین اونایی هست که به هم احساس نزدبکی میکنی .چرا همیشه یکی که دوستش داری اون نمیتونه تورو عشق تو رو درک کنه و عشق تو رو یک شوخی میدونه

خدایا تو این دنیا فقط یک چیز رو از ته دل ازت میخوام که اگه اون رو بهم بدی انگار همه دنیا رو بهم دادی چون اون همه دنیامه  

خدایا یعنی میشه یک روز کنار مهتاب زندگیم شب وروزهام رو بگذرونم و در کنار مهتابم به خواسته هام برسم

خدایا نیار اون روزی که مهتابم رو ازدست داده باشم و اون دنیای یکی دیگه شده باشه

به امید روزهای باهم بودن وسلامت مهتاب عزیزم



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

| 22 ارديبهشت 1389برچسب:,| 20:39 | مرتضی|

De$ign:khanoomi