عاشق


دیشــب کــه خــوابـتــ را دیــدم تــو مــرا بــوسیــدی

.

.
از دیشـــب هـــر شــب
دور و بـــر قــرص هــای خـــوابـــ میپـلـکـــم

.

.
تـــا شــایـد...
تـــا شــایـد...

.

.
خــوابـتــ را ببینــــم
" خـــــوابــ هـــای غیـــر مجـــاز "....!

| پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:,| 20:3 | مرتضی|

 مــَــــــن...

.
شیفتـــــــه ی آن بوســـه ی
هول هولــَـــــکی ام

.
کـــِـه
دیرت شده اما

.
از خِــیــــــــرَش نمی گـُـــــــذری..!

| پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:,| 20:3 | مرتضی|

 

 اَشـک هـایـم زیـادی شــور شـُـده اَنــد

.

.
مـگـر چــِـقــَـدر نــَمـَک بـَر زَخمـَم
پـاشـیـدی و رَفــتــــی

.

.
کــــه اِضـافـه اَش اَز چـشمـانـَم مــیـریــزد..!

| پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:,| 19:33 | مرتضی|


مخــــدر نگاهَت کـــــه
دَر چــــــای عشـــــق حَــــل شــــــد

.

.
معتـــــاد تــــــو شــــدَم ...

.
حـــــالاکـــه گـــــاه و بی گــــــاه
خشخـــــاش می چینَــــد دلَــــم

.

.
دیگَــــر تَــــزریــق خیــــالَتــــ هَــم
تسکیــــن نمی دَهَــــد

.

.
درد نبـــــودنَتــــــ را

.
آخَـــــر مَــــرا می کشَــــد

.
این خمـــــاری "تــو"

| پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:,| 19:32 | مرتضی|

 
بخُــدا تَـرَک بَــرداشتـه دِلَــم !

.

.
از بَــس کـه تـو گَـــرم و سَـردَش کـَردی..!

| پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:,| 19:31 | مرتضی|

 


می خواهم برگردم به روزهای کودکی ...

.

.
آن زمان ها که
پدر تنها قهرمان بود ...

.
عشــق ، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد ...
بالاترین نــقطه ى زمین ، شــانه های پـدر بــود ...

.

.
بدتـرین دشمنانم ، خواهر و برادر خودم بودند ...
تنــها دردم ، زانو های زخمـی ام بودند ...

.

.
تنـها چیزی که میشکست ، اسباب بـازی هایم بـود ...

.

.
و معنای خداحافـظ ، تا فردا بود !

| پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:,| 19:30 | مرتضی|

 در آیه ای ؛

.

.
مرا آه کشیدی و رفتی .
حالا من ماندم و

.

.
سی جزء بغض ِ ناسروده ام......!

| پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:,| 19:29 | مرتضی|


ایـن جـاهـای خـالـی کـه نـبـودنـت را

.

.
به رُخـم مـی کـشـنـد
چـه مـی دانـنـد . .

.

.
فـرهـادت شـده اَم ،
و چـه شـب هـا کـه

.

.
خـواب ِ شـیـریـنـَت را نـمـی بـیـنـَم . . .!!

| پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:,| 19:27 | مرتضی|

گفتَـــم:

.

.
تَمــامِ وُجــودَم از آنِ تـــو بود
مُـــشکِلَــم چیــست کـه بـا مَن چنیـــن می کُـــنی؟

.

.
گفـــــــت:

.

.
آنقَـــدر خــوبـی کـه حالَـــم را بــِــهَم می زَنــی!

| پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:,| 19:26 | مرتضی|

نجار ها هم کورند..؟؟

.

.
هنوز هم تخت دو نفره میسازند نمی بینند

.

.
همه تنهاییم حتی آنهایی که دو نفره می خوابند...!!

| پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:,| 19:26 | مرتضی|


شبیه سَمَر شده ام .. !
این روزها ..

.

.
دلم عجیب تقاضای مُهَنَدی را میکند که ..

.

.
خودم هم میدانم ..
بودنش برای من نیست .. !

.

.
لعنت ! ..
به این عشقی که از ابتدا ..

.

.
به دَست مادمازِلی ..
ممنوع شد .. !

| پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:,| 19:24 | مرتضی|

 خَستــــه ام....!

.

.
امــــا تَحمـُـــل مـی کُنــم...
خُــــدایـــا روزِگـــارت با من و احساسم بـَــد تـــا کـــرد...!

| پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:,| 19:24 | مرتضی|

 بـه مَـن حَق بده

.

.
کـه میل بـه خوردَن نـَداشتــه باشَم
این بـُغض ها کـه

.

.
تو بـه خوردِ‌ مَـن مـی دَهـی
سیر سیرَم مـی کـُنَد!

| پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:,| 19:22 | مرتضی|

 

تنهایی ام را کســی شریک نیست

.

.
مطمــــئن باش

.

.
دستِ احتــــیاج به سمت ِتــــو که هیـــچ

به سمت ِ خودم هم دراز نخواهم کرد...

.

.
شایـــد کــه تنهایی هایم
از تنهایی دق کنــــد..!!!

| پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:,| 19:22 | مرتضی|



سلام مــاه مــن !

دیشب دلتنگ شدم و رفتم سراغ آسمان اما هر چه گشتم اثری از ماه نبود که نبود …!

گفتم بیایم سراغ ِ خودت ..

احوال مهتابیت چطور است ؟!

چه خبــر از تمام خوبی هایت و تمام بدی های مــن ؟!

چه خبــر از تمام صبــرهایت در برابر تمام ناملایمت های مــن ؟!

چه خبر از تمام آن ستاره هایی که بی من شمردی و من بی تو ؟!

چقدر نیامده انتظار خبــر دارم ؟!

چه کنم دلم بــرای تمــام مهــربانی هایت لک زده است !

راستی ، باز هم آســمان دلت ابری است یا ….؟!

می دانم ، تحملم مشکل است …. اما خُب چه کنم؟!

یک وقت خســته نشوی و بــروی مــاه دیگری شود …. هیچ کس به اندازه مــن نمی تواند آســـمانت باشد !

تو فقط ماه من بمون و باش !

ماه من !

مراقب خاطراتمان ، روزهای با هم بودنمان .. خلاصه کنم بهونه موندنم مراقب خودمون باش !

| پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:,| 19:17 | مرتضی|

 

 
http://best1.persiangig.com/4gspul0.jpg


فرصت ما تموم شده

 

باید از این قصه بریم

 

فرقی نداره من و تو کدوممون مقصریم...

 

خاطره هارو یادمه، لحظه به لحظه مو به مو

 

هیچی رو یاد من نیار

 

اونقدر خرابم که نگو...

 

بد بودمو بدتر شدم

 

میرم با پاهای خودم

 

میرم نمیدونم کجا؟؟

 

آخ کم اوردم به خدا...

 

دلگیرم از دست خودم

 

کاش عاشقت نمیشدم

 

هر جوری میخواستم نشد

 

از غم یه ذرّم کم نشد...

 

من موندمو تنهاییام

 

از دنیا هیچی نمیخوام

 

عاقبت منو نگاه...

 

اشتباه پشت اشتباه...

 

***

 

هر روز عاشقتر شدیم،تو عشق خاکستر شدیم

 

سوختیم ولی به آرزومون نرسیدیم...

 

فقط گریه فقط عذاب،صدتا سوال بی جواب

 

نه من نه تو از عاشقی خیری ندیدیم...

 

***

 

دلگیرم از دست خودم

 

کاش عاشقت نمیشدم

 

هر جوری میخواستم نشد

 

از غم یه ذرّم کم نشد...

 

من موندمو تنهاییام

 

از دنیا هیچی نمیخوام

 

عاقبت منو نگاه...

 

اشتباه پشت اشتباه...

 

***

 

فرصت ما تموم شده

 

باید از این قصه بریم

 

فرقی نداره من و تو کدوممون مقصریم

 

خاطره هارو یادمه، لحظه به لحظه مو به مو

 

هیچی رو یاد من نیار

اونقدر خرابم که نگو...


| سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:,| 23:0 | مرتضی|

خدایا خیلی دوستش دارم

i love you mahtab

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

خدایا خودت می دونی که چقدر دوستش دارم خودت می دونی که یه لحظه هم از یادم نمیره خودت می دونی که خیلی عاشقشم خودت می دونی که بی او می میرم خودت می دونی که از دلتنگی می میرم خودت می دونی که در غم فراقش می سوزم خودت می دونی که ..... خدایا..............

تو خیلی بزرگی خیلی مهربونی تا حالا هم همیشه کمکم کردی هیچ وقت تنهام نزاشتی خدایا ازت می خوام این بنده ی حقیرو گناهکارتو باز تنها نزاری و کمکش کنی تا زودتر به عشقش برسه خدایا خیلی دوستت دارم می دونم کمکم می کنی ...

 

 

هرگـــز نشد بیـــای پیشـــم  بگیــری دستـــای منـو

 بـدونــی من عـاشقتـم گوش کنی حرف هـــای منـو

تو بی وفا بودی ولی اون که برات می مــرد منـم

 تــا زنـده ام دوسـت دارم اینــه کــلام آخــــــــــرم

مـن کـه نتـونستـم تو رو یه لحظـه تنـهــات بـذارم

 تـو سـردی خاطـره هـام بگـم کـه دوســت نــدارم

دلـم می خواد همیـن یه بار اشکامو پنهون نکنـــم

 باور کنی تو رو می خوام غربت و زنــدونی کنم

بیـام به شهــر خاطــرات غرق بشم تـوی نگــات

 دیـونـه وار فدات بشـم ، بمیرم من واسـه چشــات

امـا هنـوز فاصلمــون دوره و دست من جداســت

 ترانــه ی سکــوت من تو بغض آخرم  رهاســـت 

کاشکی می شد فقط یه بار بیای بگی دوست دارم

 تــو چشــم من نگـاه کنـی بگــی کـه عــاشقت منم

 گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 برو خوبم به سلامت ، تو به من دینی نداری

    برو با خیال راحت ، چرا اینقدر بی قراری ؟

  برو پیش عشق تازه ت ، نگران من نباش

        تو چشام نگاه نکن ، نمک رو زخم من نپاش

  نمی خوام توی نگاهت ببینم نفرتو راحت

    یا تحملم کنی و واسه تو بشم یه عادت

  اگه دیگه چشمای من تو دلت جایی نداره

     اگه حرفام روی لب هات گل لبخند نمی کاره

  برو تا بازم بخندی ، من به لبخند تو زنده م

    وقتی تو پیشم نباشی ، به خیالت دل می بندم

  اگه واسه قصه ی ما شعر عاشقونه ای نیست

      یا اگه برای موندن دیگه هیچ بهونه ای نیست

  اگه فکر میکنی دیگه ، این من و تو ما نمیشه

    برو خوبم ، به سلامت ، خوب و خوش باشی همیشه

  تو که تقصیر نداری ، تنهایی تقدیر منه

     غم و گریه و جدایی ، همه تقصیر منه

  برو خوبم ، به سلامت

       تو به من دینی نداری برو با خیال راحت


| سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:,| 22:58 | مرتضی|

 

 
چه زود نیامدنم دلیلی شد برای فراموشی ات...

چه زود نیامدنم دلیلی شد برای فراموشی ات...
چه ساده عکسم را از قاب نگاهت دزدید زمانه...
دست روزگار برگهای متعلق به مرا از دفتر خاطرات ذهنت جدا کرد...
و تو ...
تو فقط نگاه کردی...
تو هم دیگر مرا نمی خواستی و یادم را به باد دادی!
| سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:,| 22:57 | مرتضی|

http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcQL_tg6HdgrujVOeckKRxeu1srVExhe9TCPjhCIcjLmd5BGgjqx&t=1

 

هیچ وقت فکر نمی کردم روزی برسه که روزه ی تنهاییمو بشکنمو تنهایی رو از زندگیم دک کنم...

یادم میاد روزی رو که به تنهایی قول دادم که باهاش باشم اونم گفت تا وقتی پیشمه که من بخوام ، بهش گفتم برای همیشه می خوامت اما حالا....

این من بودم که زدم زیر قولم و با زبون بی زبونی ازش خواستم که بره

روزی که تنهایی با ساکش از دنیام خارج شد تو وارد زندگیم شدی ، تو با اون دو تا چشم زلالت

تویی که یهویی وارد دنیام شدی و گفتی دوسم داری ، منه سادم باورت کردم....

| سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:,| 22:55 | مرتضی|

 

 
فریاد می کشم، از عمق سینه ام

از قلب مملو از، نفرین و کینه ام

فریاد بر سرٍ، این روزگار پست

در بین نعره ها، بغضم ولی شکست

فریاد می زنم، با چشمهای خیس

از ظلم این فلک، غارتگر حریص

دار و ندار من، شد غارت ای خدا

بر تو شکایت از، تقدیر بی حیا

 

| سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:,| 22:53 | مرتضی|

ddddd (726).jpg

در آسمونه دل من پرنده پر نمیزنه
به کلبه غم زده ام محبت سر نمیزنه
یه مهربون یه هم زبون حلقه به در نمیزنه
هر جا میرم این غصه ها چون سایه دنبال منه
غم همیشه با منه مثل هم زاد منه این طلسم نمیشکنه
یه مهربون یه هم زبون حلقه به در نمیزنه
هر چی غمه مال منه بدتر ز غم حال منه
به هر کسی رسیدم دلم و سوزونده
هر روز به یه بهونه چشممو گریونده
دلم می خواد که برم جای بی نشونی
برای من امید موندنی نمونده
دیگه وقت رفتنه وقت دل بریدنه
یه مهربون یه هم زبون حلقه به در نمیزنه

| سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:,| 22:52 | مرتضی|

قسمت این بود ز عشق تو پریشان باشم
عاشق خسته دل بی سرو سامان باشم
قسمت این بود ز دوری تو من غنچه صفت
همه شب تا به سحر سر به گریبان باشم
روزگاری ست دل افتاده به دریای غمت
من گرفتار در امواج خروشان باشم
اشک از کاسه چشمان ترم می جوشد
تا به کی شاهد شبگریه پنهان باشم
دانی که چرا رفت وچرا اشک دلم ریخت؟!
او رفت و مسافر شد و از عشق گذر کرد
گر اشک به پشت سر او ریخته بر خاک
زینروست که او از من واز عشق حذر کرد
پشت سر او ریخته ام آب به اشکم

| سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:,| 22:52 | مرتضی|

 

عکس متحرک

 

مرا شبیه خودم مثل یک ستاره بکش! شبیه من که نشد خط بزن دوباره بکش
مرا شبیه خودم در میان آتش و دود
شبیه چشم و دلم غرق صد شراره بکش
و بعد دست بکش بر شراره ام یک شب
بسوز و قلب مرا پاره پاره پاره بکش
و زخم های دلم را ببین و بعد از آن
لباس بر تن این قلب بی قواره بکش
بخند!خنده ی تو شعله می زند بر من
بخند و شعله ی من را به یک اشاره بکش
برای بودن من عشق را نشانه بگیر
و خط رد به تن هرچه استخاره بکش
ببین ستاره شدم با تو ای بهانه ی من
مرا شبیه خودم!مثل یک ستاره بکش

 

| سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:,| 22:51 | مرتضی|

 

آرام نمیگیرد قلبم اگر نیایی
میمیرد دل عاشقم اگر نمانی
تو خودت میدانی،
میدانی چقدر دوستت دارم و باز هم شعر رفتن را میخوانی
بدجور دلبسته ام به تو ، رحمی کن ، خواهش میکنم از دل بی وفای تو
نمیتوانم لحظه نبودنت را ببینم ، میدانم منتظر این هستی که از درد عشقت بمیرم
دلم میخواهد دوباره دستهای تو را بگیرم و دوباره تمام گلها را برایت بچینم
تنها از تو میخواهم که ، تنها نگذاری مرا
میسازم با بی محبتی هایت ، می مانم با دل بی وفایت، شب و روز را مینشینم به انتظارت
همین که هستی برایم کافیست ، نبودنت باورکردنی نیست ، هیچگاه حتی فکر رفتنت را هم نمیکردم
آرام نمیگیرد قلبم اگر نمانی ، بیش از این عذاب نده قلب عاشقم را
بیش از این نسوزان دل دیوانه ام را
بیش از این مرا در حسرت نگذار ، در حسرت بودنت، یا نه… انتظار زیادی است
در حسرت از دور دیدنت!
آرام نمیگیرد قلبم اگر نباشی ، میمیرد دل عاشقم اگر نیایی، تو خودت میدانی و باز هم مرا درحسرت دیدنت میگذاری…
این رسمش نبود ، چرا مرا عاشق خودت کردی و خودت را رها از عشق؟
چرا دلت را به کسی دیگر دادی و مرا اسیر سرنوشت؟
آرام نمیگیرد قلبم…

| سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:,| 22:50 | مرتضی|

دلم تنگ است این شبها یقین دارم که می دانی
صدای غربت من را ز احساسم تو می خوانی
 شدم از درد وتنهایی گلی پژمرده و غمگین
ببار ای ابر پاییزی که دردم را تو می دانی
 میان دوزخ عشقت پریشان و گرفتارم
چرا ای مرکب عشقم چنین آهسته می رانی
 تپشهای دل خستم چه بی تاب و هراسانند
به من آخر بگو ای دل چرا امشب پریشانی

دلم دریای خون است و پر از امواج بی ساحل

 درون سینه ام آری تو آن موج هراسانی
 هماره قلب بیمارم به یاد تو شود روشن@};-
 چه فرقی می کند اما تو که این را نمی دانی@};-

| سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:,| 22:49 | مرتضی|


یک کلام ، اولین و آخرین احساس قلبم نسبت به تو ... دوستت دارم.

تو نیز گفتی مرا دوست داری ، اما دوست داشتنت دو روز است ،

دیروز گذشت و آخرش امروز است!

این من هستم که وفادار خواهم ماند ،  

این تو هستی که تنها بی وفایی از تو جا خواهد ماند!

این من هستم که آخرش میسوزم ، این تو هستی که میروی

و من با چشمهای خیس به آن دور دستها چشم میدوزم

این من بودم که سهم دیدارم با تو عشق بود ،

این تو بودی که میگفتی از آغاز هم قصه من و تو دروغ بود!

تو هر چه دوست داری بگو، اما من هنوز بر سر حرفم هستم ، دوستت دارم.

خورشید بتابد یا نتابد، ماه باشد یا نباشد،  

 شب و روز من یکی شده ، فرقی ندارد برایم ،

همه چیز برایم رویا شده ، عشق تو برایم آرزو شده ،

به رویا و آرزو کاری ندارم ، حقیقت این است که دوستت دارم!

کاش تو نیز مثل من بودی ! مثل من عاشق ، بی قرار ، چشم انتظار

کاش تو نیز حال مرا داشتی، هوای مرا داشتی...

بی خیال میخواهی هوایم را داشته باش یا نداشته باش ،

میخواهی به انتظار من باش یا نباش ، من دوستت دارم

نمیترسم از رفتنت ، نمی بازم از شکستنت، نمیخندم و نمیگریم ،

از این هیاهو و التهاب تنها یک احساس است که می ماند ، دوستت دارم!

دوست داشتن تو دو روز باشد یا یک عمر مهم نیست ،

مهم این است که من در این دنیا و آن دنیا دوستت دارم

میخواهی باور کن یا نکن ، حس کن ، یا از آن بگذر ،

اما قبل از گذشتنت لحظه ای صبر کن...

دوستت دارم ...

| سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:,| 22:48 | مرتضی|



 

دلت اومد عزیزت رو جلوی چشمای من بغل بگیری؟

دلت اومد عهد و پیمونی که بستیم درشون رو گِل بگیری؟!

دلت اومد توی سالگرد تولدم منو تنها بذاری؟

دلت اومد کادوی تولدم برام عزیزت رو بیاری؟

یادته بهم می گفتی تا ابد تا همیشه پیشم می مونی؟

دلت اومد که همین اول راهی غزل خدافظی برام بخونی؟!

یادته قرارمون تو کوچه پشتی کنار اقاقیا بود؟

یادته اقاقیای کوچه پشتی خونۀ گنجشککا بود؟

یادته قرار گذاشتی واسشون غذا بیاری؟

دلت اومد جوجه گنجشکا رو چشم برا بزاری؟!

یادته دفعۀ آخر تو چشام نگا نکردی؟

یادته وقت خداحافظی گفتی هرجا رفتی برمی گردی؟

یادته گفتم بهت من از نگاه تو می خونم؟

دلت اومد خاطراتم رو بدیگری بدی و من ندونم؟!

دلت اومد که به احساسم تو نامه هام بخندی؟!

یادته که نامه هام رو روزی صد دفعه می خوندی؟

یادته نصف شبا زنگ می زدم گریه می کردم؟

یادته بهم می گفتی عزیزم گریه نکن دورت بگردم؟

یادته بهت می گفتم میدونم یه روزی میری؟

یادته بهم می گفتی بدونِ دلم می میری؟

یادته بهت می گفتم دل من هواتو کرده؟

یادته بهم می گفتی عزیز دل منی بهونه گیری؟!

یادته بهت می گفتم با تو بُستان و بهارم؟

دلت اومد دِلِ ساده مثل آب بشه کویری؟!

 

| سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:,| 22:47 | مرتضی|

 

من از این سکوت پر معنى تو
من از این فاصله ها بیزارم
بیخودى قلبمو دلدارى نده

میدونى برى تمومه کارم

یکى داره تو رو از من میگیره
تو نباشى دل تنهام میمیره
تو نباشى نمیخوام دنیا باشه

کاش تمام اینا یک رویا باشه

تو ازم دورتر از دور میشى
بمیرم برات که مجبور میشى
بمیرم برات که راهى ندارى

غیر از اینکه منو تنها بزارى



 

دارم اشکامو تحمل میکنم
گلدون دلم رو بى گل میکنم
میدونم حال تو هم مثل منه

دلت هى این در و اون در میزنه

چه جورى میتونم آروم بشینم
تو برى و رفتنت رو ببینم
یه فرشته توى گوشم میگه

لحظه مرگ دلم نزدیکه
لحظه مرگ دلم نزدیکه

| سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:,| 22:45 | مرتضی|

ازاین تکرارساعتهـ ـا
ازاین بیهوده بودنهـ ـا
ازاین بی تاب ماندنهـ ـا
ازاین تردیدـهـ ـا
نیرنگهـ ـا
... شکهـ ـا
خیانتهـ ـا
ازاین رنگین کمان سرد آدمهـ ـا
وازاین مرگ باورها ورویاهـ ـا
پریشانمـــ
دلـ ـم پروازمیخواهد..


| سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:,| 22:44 | مرتضی|

تو می گفتی نمی شکنم....

اما شکستن آسان بود

سنگ نمی خواست!

گم کردن دستانت

ندیدن انتظار چشمانت

و خاطره شدن گرمای بوسه هایت

کافی بود

برای شکستن

برای تمام شدن....


| سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:,| 22:43 | مرتضی|

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 27 صفحه بعد

De$ign:khanoomi